احتمالا در چند روز گذشته اخباری مبنی بر قیمتگذاری دستوری در حوضه سیمان یا فولاد را شنیده اید؟اجازه دهید داستانی برای شما نقل کنیم.
در زمان استعمار هند توسط انگلستان به طرز عجیبی تعداد مارهای کبری در دهلی زیاد شد.در ابتدا دولت به این موضوع توجه چندانی نکرد، اما مسئله به حدی پیچیده شد و اوضاع بغرنج شد که که هرچه سریع تر باید برای آن راهکاری می اندیشیدند.هر روز تعداد بچههای بیشتری در هند توسط مارهای کبری گزیده میشدند و تعداد مرگ و میر روز به روز بالاتر میرفت.تا جایی که دولت به تنهایی از پس این بحران بر نمیآمد.پس تصمیم گرفتند از مردم کمک بگیرند.
دولت پیشنهاد داد به مردم، که به ازای هر ماری که بکشند و جنازه آن را تحویل دولت دهند، پاداش نقدی دریافت کنند.در ابتدا این سیاست بسیار موثر بود و تعداد مارها در سطح شهر به طور محسوسی کاهش یافت.هم دولت هم مردم از اینکه این بحران را از سر میگذراندند خوشحال بودند، کم کم آرامش داشت به شهر دهلی باز میگشت که دولت متوجه مسئله عجیبی شد.هرچقدر که زمان جلو میرفت از مارهای سطح شهر کاسته میشد اما از تعداد جنازه ها کم نمیشد که هیچ،بلکه روز به روز بر تعداد جنازه ها افزوده میشد.
پس شروع به تحقیق و تفحص کردند و بعد از مدتی متوجه شدند که مردم در خانه های خود مار کبری پرورش میدهند، میکشند و جنازه را به دولت تحویل میدهند و پاداش میگیرند.دولت که بسیار عصبانی شده بود اعلام کرد از فردا برای هیچ جنازه ای پاداش نمیدهد، حال مردم چه میکردند؟چرا کسی باید مار کبری در خانه خود نگه دارد؟ پس در نتیجه کبریهایی که بدلیل نفع بردن از پاداش کشتن آن، هر روز تولید مثل میکردند و از آن ها مانند حیوانات اهلی خود نگهداری میکردند برای مردم بلااستفاده شده بود.مردم مارها را دوباره در سطح شهر رها کردند.و نتیجه آن شد که تعداد کبریها از قبل هم بیشتر شد.این نتیجه یک سیاست غلط بود که پاداش را به مردم در جای نامناسب و به روش نامناسب پیشنهاد میداد.
حال کمی به سیاست قیمتگذاری دستوری فکر کنید، صنایعی که با این سیاست درگیرند را در ذهن خود مرور کنید، فولاد،سیمان، و گل سرسبد آنها صنعت خودرو. آیا تشابهی با داستان کبری های هند پیدا میکنید؟آیا طی این سال ها این سیاست به قشر متوسط کمکی کرده است؟
افزودن دیدگاه